بخل (مفرداتنهجالبلاغه)بخل (به ضم باء و سکون خاء) یکی از مفردات نهج البلاغه، ضد سخاوت و بخشش به معنای امساک و نگهداشتن چیزی است؛ که حضرت علی (علیهالسلام) در خصوص افرادی که اهل انفاق و صدقه نیستند و همچنین در مورد علم خدای تعالی از این واژه استفاده نموده است. ۱ - مفهومشناسیبُخل (به ضم باء و سکون خاء) به معنای ضد سخاوت آمده است. راغب اصفهانی معتقد است: بخل امساک چیزی است از محلّی که نباید امساک شود. ۲ - کاربردهاامام (صلوات الله علیه) از کنار مزبلهای میگذشت و در آن قاذورات بود فرمود: «هذا ما بخل به الباخلون؛ این قاذورات همان طعامهایی است که اهل بخل، از دیگران مضایقه کردند.» آن حضرت (علیهالسلام) در رابطه با علم حق تعالی فرموده است: «فیعلم الله سبحانه ما فی الارحام من ذکر او انثی و قبیح او جمیل و سخّی او بخیل.» ۳ - تعداد کاربرداین کلمه با مشتقاتش جمعاً بیست بار در «نهج البلاغه» آمده است. ۴ - پانویس۵ - منبعقرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «بُخل»، ص۱۱۵-۱۱۶. ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | بخل | رذائل اخلاقی | مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|